سفارش تبلیغ
صبا ویژن

































عطر حضور

بسم رب الشهدا و الصدیقین

پزشک: خب بگو ببینم جانم، کجات درد میکنه؟! مشکلت چیه؟

بیمار: راستش دکتر جان... نمیدونم اینجای دلم،‌اونجای دلم!!؟ خلاصه یه جایی تو همین محدوده درد میکنه دیگه!

*****

پی نوشت: سلام به همگی! تا حالا این دیالوگ رو تجربه کردین؟ بیشتر ماها (البته غیر از سرماخوردگی!) وقتی یه جاییمون درد میگیره ، درست نمیدونم مشکل چیه فقط میدونیم باید بریم دکتر و معالجه اش کنیم. این نشونه ی ادم عاقله!! اینکه به جای درد کشیدن به فکر چاره باشه... ما ادما تو زندگی مون دردهای زیادی رو تجربه میکنیم، زیاد زمین میخوریم ، به قول قدیمی ها زیاد سرمون به سنگ میخوره اما تعداد کمی از ماها واقعا آدم میشیم!!! میگن : ادم عاقل از یه سوراخ دوباز گزیده نمیشه ؛ اما احتمالا براتون پیش اومده یه اشتباه رو چند بار تکرار کنین؟! واسه من که پیش اومده....! اما وقتی خوب فکر میکنم ، میبینم بعضی اشتباهات هست که نمیشه بیشتر از یه بار تکرارشون کرد... اتفاقاتی که توی زندگی میفتن و چه بخوایم و چه نخوایم اثرشونو میذارن و میگذرن.... بذارین یه مثال خیلی ساده بزنم: اگه من ندونم توی یه ظرف سم هست و فکرکنم که نمکه و بعد بخورمش(دور از جون شماها!) ، به نظرتون چی میشه؟!

پی در پی نوشت: گاهی مهم نیست بدونی یانه! هر چیزی یه اثر طبیعی داره که بدونیم یانه ، اثرشو میذاره! دست من و شمام نیست! اما یه نکته داره ... گاهی میشه علاج واقعه قبل از وقوع کرد... یعنی مثلا میتونیم بپرسیم ، بخونیم که سم خطرناکه! و یا حتی درباره چیزی که مطمئن نیستیم از یه ادم آگاه سوال کنیم ، مثلا میتونیم قبل از اینکه یه چیزی رو بخوریم از سالم بودنش مطمئن بشیم... این خیلی عاقلانه به نظر میاد، نه؟

پی درپی درپی نوشت: آمّا.... مسئله اینجاست که بعضی ادمهای عاقل نمیدونم چرا عاقل بودنشون خط قرمز داره!! به یه چیزایی که میرسه ، یهو میرن زیر علامت سوال!!

*****

میگم: چرا نماز نمیخونی؟

میگه: دلت باید پاک باشه! فکرمیکنی نماز همه ی اینایی که میرن مسجد ، قبوله؟! من نظر خودمو دارم ، هروقت حالم خوبه نماز میخونم که خدا هم حال کنه!

میگم: این نماز که دستور همون خداست!‌تو مگه خدا رو دوست نداری؟!

میگه:معلومه که دوسش دارم! چی فکرکردی... اما من خدامو به روش خودم میپرستم... به نظر من اینطوری درسته!

*****

قصه ی سرکشی ما ادم ها ... وقعا هم ته نداره! میگن: العاقل یکفیه الاشاره... فارسی اش میشه : در خانه اگر کس است ، یه حرف بس است! اما جالب اینجاست که خدایی که ما رو آفرید 124000 تا معلم فرستاد + 12 تا امام و کلی ادمهای خوب، اما این آدمیزاد که بچه ی همون آدمیزاد اولی بود... بازم گول خورد، بازم قولش یادش رفت، بازم درس و مدرسه رو ول کرد و رفت پی بازیگوشی....! این قصه ی لطف خداست که ته نداره! خدایی که هر سحر فرشته هاشو میفرسته که نوازشت کنن و از طرف خدا بگن: بنده ی من! سحرشده ها! نمیخوای بیدار شی ببینمت؟! خدایی که مهربونی هاش انقدر زیاده که روی دستش می مونه و اون وقت همه شونو یه جا توی ماه رمضون میریزه روی سرمون! نفسمونم تسبیح به حساب میاره ... بس که عاشقمونه!

قصه ی مهربونی خدا و نامهربونی ماست که ته نداره...!

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

یاعلی و التماس دعای فرج



نوشته شده در یکشنبه 90 مرداد 23ساعت ساعت 6:26 عصر توسط مهم نیست کی هستی و از کجایی؟| نظر
طبقه بندی: عشق مهمونی خدا ماه رمضون مهربونی مدرسه ادم روش فکر دکتر بیمار

بسم رب الشهدا و الصدیقین

ماه رمضان در هر سال قطعه ای از بهشت است که خداوند در جهنم سوزان دنیای مادی ما ، آن را وارد میکند و به ما فرصت میدهد که در این ماه خود را بر سر سفره ی الهی وارد بهشت کنیم. بعضی همان سی روز را وارد بهشت می شوند ،‌بعضی به برکت آن سی روز ،‌تمام سال را و بعضی همه ی عمر را... و بعضی دیگر هم از کنار آن غافل عبور میکنند!

پ.ن: سلام دوستان! مهمونی خوش میگذره؟

پ.ن: اگه گفتین این جمله از کیه؟!!

پ.ن: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

پ.ن.م: جایی از یه نفر خوندم که میگفت: من خدایی رو که نمیبینم چطور بپرستم؟!

پ.ن.پ: یاعلی و التماس دعا



نوشته شده در چهارشنبه 90 مرداد 19ساعت ساعت 11:57 صبح توسط مهم نیست کی هستی و از کجایی؟| نظر
طبقه بندی: عشق مهمونی خدا رمضان علی امام ولی بهشت جهنم کیف

بسم رب الشهدا و الصدیقین

خدایا سلام! بد عادتمون کردی! همین رحمتت که ته نداره... همین تأخیر عقوبتت.... همینا جرأتم دادن به نافرمانی... همینا جسورم کردن که من باشم و تو.... اگر چه بودن فقط شایسته ی خدایی توست!

پ.ن: وقتای گرفتاری دلمون گرمه به یکی... به یکی که هست! اما خیلی وقت ها نمیدونم کیه! امان از نسیان این انسان...

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

یاعلی و التماس دعا



نوشته شده در یکشنبه 90 مرداد 16ساعت ساعت 10:58 صبح توسط مهم نیست کی هستی و از کجایی؟| نظر
طبقه بندی: مهمونی خدا رمضان نسیان عادت گرفتاری

بسم رب الشهدا و الصدیقین

سلام نمیکنم! اصلا میدونین چیه؟! ما عاقل در بند و جاهل آزاد نمیخوایم! (یافتن مصداق رو به عنوان تمرین به شما خواننده گرامی می سپاریم!!) یه شاعری میگه : در دایره ی قسمت ، ما نقطه ی پرگاریم!‌اصلا فقط ماییم! خودمونیم فقط! ما تسلیم آگاهی هستیم ، نه تسلیم قسمت! یعنی من تسلیم آگاهی ام و نه تسلیم قسمت... و من می دونم که همین راه درسته... و من این صراط مستقیم رو از بین همه ی صراط های مستقیم انتخاب کردم! و من میدونم و من می فهمم و من ... ومن....

پ.ن: باز این منم شرمنده از میم افعالم!

پ.ن: یه شاعر دیگه میگه: که یکی هست و هیچ نیست جز او....

پ.ن: حاصل آشفتگی های یه آشفته!

پ.ن: یه جمله ای بود توی دعای کمیل... چی بود؟ آهان... یا سریع الرضا؛‌اغفر لمن لا یملک الا الدعا...

پ.ن: فردا شب جمعه است ها!

پ.ن: میگما....!!!

پ.ن: ببخشید خدا جون!

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

یاعلی و التماس دعا



نوشته شده در چهارشنبه 90 مرداد 12ساعت ساعت 10:21 عصر توسط مهم نیست کی هستی و از کجایی؟| نظر
طبقه بندی: مهمونی خدا رمضان آشفتگی صراط مستقیم سروش دایره قسمت

بسم رب الشهدا و الصدیقین

سلام دوستان! نمی دونم به این توجه کردین یا نه... وقتی بچه ای به دنیا میاد... ما آدم ها سعی میکنیم از این دنیا براش بگیم! مثلا اینکه میبریمش پارک ،‌براش قا قا لی لی می خریم ،‌ مدرسه میره و ... به عبارت دیگه همه دارن یه جوری از لذت های دنیا براش می گن!! اما همین که این بچه کم کم میشه مثل خودمون و بهتر اجتماع رو درک میکنه و خوب و بد رو تشخیص میده ... باید مبارزه کردن رو یاد بگیره ... خشونت رو بفهمه و اگه به دنیای دیگه ای هم معتقد باشه ... باید بدونه و درک کنه که یه روز باید از همه ی چیزهای قشنگی که توی این دنیا داشته دل بکنه و همه رو بذاره و بره!!! حکایت عجیبیه... حکایت هبوط آدم... حکایت موندنش روی این کره خاک و حکایت برگشتنش به اونجایی که ازش اومده!

بذارین یه جور دیگه بهش نگاه کنیم ... ما ادم ها وقتی پا به این دنیا می ذاریم... اولش فقط با ماده طرفیم... کمی بعد درونمون ،‌ ما رو مجبور میکنه به معنا هم فکر کنیم و اون رو کنار ماده بذاریم... و اگه موجودات سعادتمندی باشیم... می تونیم طبق فرمول E=mc2 جناب انیشتین ،‌ تمام ماده ای رو که در زندگی مون درک کردیم به انرژی (همون معنا!) تبدیل کنیم و به اونجا برسیم که عرفا بهش میگن عین الیقین....!

یادمه استادی می گفت : معنا ،‌یافتنی است ،‌نه بافتنی! اگه خوب به زندگی ها و ادم های دور و برمون نگاه کنیم ،‌ همه یه جوری دنبال همین معنا میگردن ... این مصداق هاست که گاهی متفاوت میشه... و همه ی معنا و تنها حقیقت موجود ،‌ همون خداوندیه که همه ی راهها به اون ختم میشه!

به قول حضرت حافظ: عاشقان را گر در آتش می پسندد لطف دوست/تنگ چشمم گر نظر در چشمه ی کوثر کنم

*****

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

یاعلی و التماس دعا



نوشته شده در پنج شنبه 90 اردیبهشت 8ساعت ساعت 5:34 عصر توسط مهم نیست کی هستی و از کجایی؟| نظر
طبقه بندی: عشق خدا حافظ آفرینش انیشتین آدم

هوالجمیل

خدازیباست و زیبایی را دوست دارد... سلام دوستان! یکی از دوستانم این متن رو برام فرستاده بود ،‌ دلم نیومد ننویسمش اینجا! خداییش توی 24 ساعتی که گذشت چندتامون به یاد قران خدا بودیم؟ قرانی که پیامبرمون 23 سال برای حفظش خون دل خورد و توی این 1000 و اندی سال که از نزولش میگذره ادم های زیادی جونشونو برای حفظ اون دادن تا بی کم و کاست به ما برسه! روزی یه دونه ایه قران میخونیم ؟ خدایی بیایم سر خودمون کلاه نذاریم... ما از مسلمونی جز اسمش چی داریم؟ جسارت نشه به دوستانی که بهرحال ارتباطکی دارن... ولی میگم یعنی با خودمون خلوت کنیم و ببینیم کجای کاریم!

*****

قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند می شود همه از هم می پرسند " چه کس مرده است؟ " چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا ترا برای مردگان ما نازل کرده است!
قرآن ! من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام .
یکی ذوق می کند که ترا بر روی برنج نوشته، یکی ذوق میکند که ترا فرش کرده ،‌یکی ذوق می کند که ترابا طلا نوشته ، ‌یکی به خود می بالد که ترا در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و …  آیا واقعا خدا ترا فرستاده تا موزه سازی کنیم ؟ 
قرآن! من شرمنده توام اگر حتی آنان که تو را می خوانند و ترا می شنوند ،‌ آن چنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند .. اگر چند آیه از تو را به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد می زنند ” احسنت …! ” گویی مسابقه نفس است
قرآن !‌ من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره صفحه ، ‌خواندن تو آز آخر به اول ،‌یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟ ای کاش آنان که ترا حفظ کرده اند ، ‌حفظ کنی ، تا این چنین ترا اسباب مسابقات هوش نکنند
خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو .
آنان که وقتی ترا می خوانند چنان حظ می کنند ،‌ گویی که قرآن همین الان به ایشان نازل شده است.
آنچه ما با قرآن کرده ایم تنها بخشی از اسلام است که به صلیب جهالت کشیدیم...
 
شهید دکتر شریعتی

*****

اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم

یاعلی و التماس دعا



نوشته شده در دوشنبه 90 فروردین 8ساعت ساعت 12:8 صبح توسط مهم نیست کی هستی و از کجایی؟| نظر
طبقه بندی: خدا اسلام قران مسلمان مذهب

بسم رب الشهدا و الصدیقین

سلام به همگی.... ان شااله اگه قسمت بشه قراره 18 همین اسفند برم خاک بوسی شهدا... خودشون که افلاکی ان و ما... بماند همه ی نداشتن هامون و غصه هامون توی این سیاره ی رنج!

یه چیز جالب توی رشته خودم یعنی معماری یاد گرفتم که دوست دارم شما هم بدونین... کی میدونه چرا مسجدها عموما یه مکعب ان که روی سرش گنبد داره؟!!! کی می دونه مکعب و کره ... هر کدوم نماد چی ان؟!! جالبه بدونین که مکعب نماد خاک و زمینه و کره نماد آسمون ... یعنی توی اسلام .... انسان از فرش به عرش میرسه ... یعنی انسان میتونه با همه ی اینکه از خاک پستی آفریده شده .. به آسمون هم برسه! با همین تن خاکی!

تا به جایی رساندت که یکی / از همه جهانیان بینی.... یعنی به جایی میرسی که جبرئیل امین رو هم راه ندادن!!! توی وبلاگ یکی از دوستانم جمله ی قشنگی خوندم... نوشته بود: خدایا عقیده ام را گرفتار عقده ام نکن!

اللهم صل علی محمد و آل محمد و احفظ قائدناالخامنه ای

یاعلی و التماس دعا



نوشته شده در چهارشنبه 89 اسفند 11ساعت ساعت 8:20 صبح توسط مهم نیست کی هستی و از کجایی؟| نظر
طبقه بندی: جبهه راهیان نور خدا شهدا آسمون

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Night Skin